نشان تجارت - بعد از شکست تلخ ایران مقابل قطر، شاهد نظرات گوناگون و تحلیلهای انتقادی بیربط و با ربط در توضیح دلایل این ناکامی هستیم.
درست است که فوتبال و کلاً ورزش مانند اقتصاد و سیاست و اجتماع همگی اجزا یک کل بهعنوان سیستم هستند که کارآمدی آن نیازمند کارکرد صحیح و متقابل اجزای دیگر است، اما چرا قبل از پرداختن به عوامل بیرونی به آنچه در زمین چمن اتقاق افتاد نپردازیم.
از زاویه خاص فوتبالی اگر نگاه کنیم، فوتبال یک ورزش است و قواعد و اصول مخصوص خود را دارد که موفقیت هر تیم در گرو رعایت و کاربست درست و به لحظه آن قواعد است. بهعنوان مثال صحنه گل سوم قطر که باخت و حذف ما را از گردونه رقابتها رقم زد، خاطرتان هست؟ اینگونه بود که اکرم عفیف از سمت راست توپ را روی دروازه ایران سانتر کرد و شجاع خلیل زاده دفاع ما آن را با سر دفع کرد، اما متاسفانه نه به سمت جناحین دروازه (که زاویه بسته و خطر رفع شود و هر مدافع حرفهای به آن واقف است) بلکه به اشتباه، بهسمت مقابل دروازه! جایی که بازیکن حریف پشت هجده آماه دریافت توپ بود و با یک ضربه کوتاه مستقم به همبازیش در داخل هجده رساند و او هم بهراحتی گل پیروزی قطر و حذف ما را به ثمر رساند.
حالا فرض کنید این قاعده کاملاً شناخته شده فوتبالی رعایت میشد و آن گل را نمیخوردیم و نتیجه نهایی متفاوتی مثلاً در ضیافت پنالتیها رقم میخورد، آنگاه چه اتفاقی میافتاد؟ اگر نگویم تمام، اغلب تحلیلها و انتقادات برعکس میشد و باز فوتبالمان را به عرش اعلاء میرساندیم و باز تمام ضعفها، بینظمیها، فقدان کار گروهی در انتقال توپ از خطوط دفاع به خط میانی و خط حمله و... تماماً در هیاهوی فوتبال نتیجهگرا پنهان و به فراموشی سپرده میشد. غافل از اینکه علیرغم تلاش بازیکنان بهجز چند حمله بینظم که البته میتوانست به گل هم منجر شود، این فوتبال، حقیقتاً فوتبال زیبا و قابل دفاعی نبود و فقدان نگاه و تحلیل منطقی و غیراحساسی بعد از هر تورنمنت جزء لاینفک تاریخ فوتبال ماست تا تورنمنتی دیگر و حسرتی دیگر.
*فعال اجتماعی